همزمان با ۳۰ اردیبهشت، روز ملی ایران شناسی
گشایش هسته ایران شناسی دانشگاه امام خمینی (ره) قزوین
لذت سفر: این جلسه با مشارکت انجمن ایران شناسی شاخه قزوین انجام شد و محمود جعفری دهقی، علی قاسم زاده، رضا چهرقانی، عبدالعلی آل بویه، محسن بهرام نژاد، مهدی خطیبی و باقر عادلفر در آن سخنرانی کردند.
گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: در روزهای آخر اردیبهشت ماه سال جاری و همزمان با روز ملی ایران شناسی، هسته ایران شناسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) با حضور دکتر محمود جعفری دهقی استاد گروه فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه تهران و رییس انجمن ایران شناسی ایران راه اندازی شد. این جلسه با مشارکت انجمن ایران شناسی شاخه قزوین برگزار شد و دکتر محمود جعفری دهقی، دکتر سیدعلی قاسم زاده، دکتر رضا چهرقانی، دکتر عبدالعلی آل بویه، دکتر محسن بهرام نژاد، دکتر سیدمهدی خطیبی و دکتر باقر عادلفر برای حاضرین و علاقمندان سخنرانی کردند.
برای رونق گرفتن رشته ایرانشناسی نیازمند همکاری با علمای جهان هستیم
هدایت این جلسه به عهده رضا چهرقانی بود، وی در آغاز برنامه اظهار داشت: بسیار خرسندیم که رشته ایران شناسی در دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) تأسیس شده و امیدواریم در سال های آتی با همکاری ریاست دانشگاه، همکاران و استادان دیگر رشته ها، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) به عنوان مرکز رشته ایران شناسی در سطح کشور شناخته شود. علوم انسانی و اجتماعی دو وجه مهم در میان المللی شدن دانشگاه امام خمینی (ره) هستند، خصوصاً رشته ایران شناسی نقش مهمی در این مساله دارد. امیدوار هستم با تعامل و همکاری استادان بتوانیم در حوزه بین الملل فعالیت مجدانه ای داشته باشیم. برای رونق گرفتن رشته ایران شناسی در سطح جهانی نیازمند همکاری با علمای جهانی هستیم.
تاریخ آمیزه ای از کامروایی ها و ناکامی هاست
دکتر عبدالعلی آل بویه رییس دانشکده علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین در ادامه این جلسه اظهار داشت: اولین بار که یک انسان قدم به جهان هستی می گذارد مهم ترین چیزی که برایش اتفاق می افتد شناخت است. او اول پدر و مادر و خانواده اش را می شناسد و بعد محیط پیرامونش را و در نهایت به شناخت قلمرو سرزمینی اش تسری پیدا می کند. انسان برای شناخت سرزمینش نیازمند به دانستن تاریخ است. شناخت تاریخ بطور غیر مستقیم در سنت خانوادگی همه ما ایرانیها وجود داشته است. نشستن پای داستان های مادربزرگ ها و پدربزرگ ها سبب می شود تا خودمان، اسطوره هایمان، تاریخ و افسانه های سرزمینمان را بشناسیم.
او اشاره کرد: هر ملتی که دارای سابقه دیرینه است باید به درستی با این مساله کنار بیاید که تاریخ آمیزه ای از کامروایی ها و ناکامی هاست. وقتی از این شکست ها و پیروزی ها باخبر می شویم درمی یابیم که ما صاحب سرمایه های فراوانی هستیم. ما چون داشته های تاریخی زیادی داریم گاهی نسبت به آن بی اعتناییم. متأسفانه باید عرض کنم در فضای فعلی گاهی گرفتار بحران هویتی می شویم. کشور ما سابقه درخشانی دارد و همین طور از فرهنگ درخشانی برخوردارست. ما باید ایران را بشناسیم و شناخت هویتمان را تقویت نماییم.
شرق شناسی، مقدمه و لازمه ایرانشناسی
سیدعلی قاسم زاده رییس دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در آغاز صحبت هایش اظهار داشت: ایرانِ گذشته و ایرانِ امروز و ایرانِ آینده، به صورتی با سرنوشت بشریت گره خورده است. آینده جهان بشر با سرنوشت ایران آمیخته شده است و آن اتفاقی که در آخرالزمان خواهد افتاد با ایرانیها رقم می خورد. ایران دارای جایگاه ویژه و خاص در جهان است. مقدمه ایرانشناسی و لازمه ایران شناسی، شرق شناسی است. زمانی که در اروپا خودآگاهی شروع شد، نخستین گام را در شناخت از شرق برداشتند و ایران نیز به علت تمام پیشرفت و تمدنی که داشت دروازه ورود به شناخت شرق محسوب می شد. شرقی ها زمانی که با تمدن ایران روبرو شدند، نتوانستند عظمت ایران را انکار کنند.
وی اذعان کرد: تمدن ایران شخصیت های بزرگی را به جهانیان معرفی نمود و آغازگر خیلی از علوم، ایرانیها بودند. امثال فارابی، ابن سینا، زکریای رازی، مولانا، فردوسی همه محصول تمدنی هستند که به صورتی توانست بشریت را هدایت کند. از این نظر اروپا با عظمتی مواجه گردید که نمی توانست آنرا انکار کند. وقتی شرق شناسان وارد ایران شدند از تمدن، تاریخ و فرهنگ ایران به وجد آمدند و دریافتند که این تمدن می تواند زمینه شناخت بیشتر غرب از علوم پزشکی، هنری، فلسفی، ادبی و… مهیا کند.
این استاد گروه زبان و ادبیات فارسی اضافه کرد: در آثار مختلفی که شرق شناسان از مطالعه ایران منتشر نموده اند می توانید نقش و جایگاه ایران را متوجه شوید. امروز می توان گفت ایران شناسی تلاشی است که اراده اروپاییان برای دانستن و شناخت ملتی دیگر را نشان میدهد. بدین سان دانش شرق شناسی و یا ایران شناسی در غرب شکل گرفت ولی ما در کشورمان از آن غافل بودیم. پس از انقلاب بود که متوجه شدیم باید کاری انجام بدهیم تا با زبان خودمان فرهنگ و عظمت ایران را به جهانیان معرفی نماییم.
شرق بدون ایران هویتی ندارد
وی اشاره کرد: یکی از زمینه هایی که باید در آن بیشتر کار نماییم، موضوع ایران شناسی است و باید با بهره گیری از ظرفیت دانشمندان، شناخت عمیق تری از هویت ایرانیان به جهان ارائه نماییم. شرق بدون ایران هویتی ندارد. اگر در آثار ادبی دقت کنید متوجه می شوید که شرق شناسان بیشترین توجه را به شاهنامه فردوسی داشته اند. شاهنامه هنوز هم جای تأمل دارد؛ برای اینکه این کتاب سترگ، بیان کننده تاریخ هویت و معرف جهان شرق و خصوصاً تمدن ایران است.
وی اظهار داشت: در تفکر مقایسه ای که میان تعدادی از شرق شناسان وجود دارد و به مقایسه ایلیاد و اودیسه و شاهنامه می پردازند، برخی که منصف تر هستند و شناخت بیشتری نسبت به فرهنگ و تمدن ایران دارند اذعان می کنند که شاهنامه عظمت بیشتری از ایلیاد و اودیسه دارد و فردوسی را بزرگترین شاعر حماسه سرای جهان می دانند. این مساله نشان میدهد که اساساً غرب در مواجه با شرق و خصوصاً ایران، چاره ای جز تأیید ظرفیت و پیشرفت تمدن بزرگ ایرانی نداشت. چنانچه برخی از آنها مانند هانری کربن چنان شیفته و مسحور ایران شدند که ایران را وطن دوم خودشان می دانستند.
نقش دانشگاه ها در معرفی ایران به جهان
رئیس دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) مطرح کرد: دانشگاه ها می توانند آغازگر جریان معرفی ایران به غرب باشند. خوشبختانه دانشگاه ما چند سالی است که به این عرصه وارد شده؛ هدف ما این است تا به صورتی دانش ایران شناسی را از نظر دانشمندان ایرانی واکاوی و به جهانیان عرضه نماییم.
قاسم زاده اشاره کرد: دانشگاه بین المللی یک پژوهشکده ایران شناسی را در دانشکده ادبیات علوم انسانی تأسیس کرده است و مجوز رشته ایران شناسی نیز در مقطع ارشد گرفتن شده و امیدوار هستم مجوز دوره کارشناسی را نیز بتوانیم دریافت نماییم. در این صورت است که می توانیم یک گروه ویژه ایران شناسی برپا و زمینه را برای جذب اندیشمندان کشورهای دیگر که قصد شناخت تاریخ ایران را دارند، مهیا نماییم.
ایران همیشه مورد نظر و توجه جهانیان بوده است
او افزود: ما در طول تاریخ بارها شاهد این هستیم که فرهنگ و تمدن ایرانی مورد توجه غرب قرار می گیرد. البته متأسفانه در دوره خاصی که مسیحیت به علت مخالفت با ادیان دیگر در نهایت منجر به جنگ های صلیبی می شود، مدتی ایرانیها مورد بی مهری قرار می گیرند. اما بمحض این که عصر روشنگری در غرب شروع شد، باردیگر غربی ها متوجه شرق و خصوصاً سرزمین ایران شدند. مونتسکیو، در اثر بزرگ خودش به شگرفی از بزرگان ایرانی یاد می کند. از همین دوره است که ترجمه آثار ایرانی در غرب شروع می شود. این جریان تا زمان قاجار ادامه دارد و احیانا به علت بی کفایتی امرا و همین طور مشکلات جهانی موجب می شود که ایران بار دیگر به محاق تاریکی فرو رود. ایران شناسی بحث جدیدی نیست. ایران همیشه مورد نظر و توجه جهانیان بوده است. امروز کار ایران شناسی این است که هم نکات ذکر شده را بشناسد و آنها را به جهانیان ارائه کند، و هم ایران واقعی را به جوانان کشور خودمان بشناساند. اگر ما به این بحث مهم نپردازیم ممکنست گرفتار یک سری مشکلات اجتماعی و سیاسی شویم. ممکنست جوانان ما گرفتار تبلیغاتی شوند که هدفش نابودی این سرزمین است و این وظیفه بسیار بزرگی بر عهده استادان و متفکرین و دانشجویان این سرزمین می گذارد. این افتخار را دارم با لطف دوستانی که این جلسه را ترتیب داده اند شروع فعالیت انجمن ایران شناسی را اعلام کنم. خوشبختانه آقای دکتر عادلفر لطف کردند و این زحمت بزرگ را عهده دار شدند.
نخستین تمدن یکتاپرستی در ایران باستان شکل گرفت
محمود جعفری دهقی استاد گروه فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه تهران و رییس انجمن ایرانشناسی، سخنانش را با این سوال آغاز کرد که ایران شناسی مقرر است چه کاری انجام دهد و شناخت ایران از چه زمانی شروع شد؟
وی اظهار داشت: طبق اسنادی که امروز دردسترس است نشان میدهد که شاید اولین بار این فلاسفه یونانی بودند که به فرهنگ و تمدن ایرانی توجه نشان دادند. قدیمی ترین مرکز پژوهش های فلسفی در جهان آتن بوده است. فلاسفه و علاقه مندان برای مباحث فلسفی در آتن گرد هم آمده بودند. اتفاقی که افتاد موجب شد توجهشان به برخی مفاهیم و مسائلی که توسط ایرانیان مطرح شده بود، جلب شود. بنظر می رسد در هزاره اول پیش از میلاد یک مکتب در ایران وجود داشته که موسس مکتب فکری ایرانی شده است. برمبنای تحقیقات غربی ها، گروهی از متفکران مغان ایرانی که هم وظیفه روحانیت داشتند و هم وظیفه فلسفی و اندیشیدن، موسس این مکتب فکری بودند. این مکتب برمبنای تلاقی اندیشه هایی که در سرزمین ایران با ورود آریایی ها و همین طور افراد بومی و اندیشه همسایگان ایرانی همچون بابلی ها و سومری، به وجود می آید و در ایران تفکری به نام مکتب ایرانی را شکل می دهد. این مکتب در طول تاریخ باستان ادامه داشته است. در پزشکی حرف های زیادی برای گفتن وجود داشته و شواهد آن در متون پهلوی باقی مانده است.
وی افزود: مکتب فکری ایرانی حرف های اساسی تری برای گفتن داشته است. نخستین نکته ای که در این مکتب به وجود آمد یکتاپرستی بود. ایران به عنوان یکی از نخسین تمدن های یکتاپرست در طول تاریخ شناخته می شود. ایرانیان برای اولین بار اهورامزدا را به عنوان ایزد یکتا معرفی می کنند و باقی ایزدان را به عنوان فرشتگان همکار اهورامزدا می دانستند. بر این اساس اولین ملتی که به توحید روی آورده است ایرانیان بوده اند و بعدها این اندیشه به آتن منتقل می شود.
آفرینش جهان در مکتب فکری ایرانی
جعفری دهقی بیان کرد: موضوع دومی که در مکتب فکری ایرانیان مطرح می شد آفرینش جهان بود و این که چرا خداوند جهان را آفریده است. فلسفه ایرانیان باستان این بود که چون در این جهان پدیده ای به نام اهریمن وجود دارد، باید با این پدیده شر و اهریمنی مبارزه کند و برای مبارزه باید افرادی وجود داشته باشند که این مسئولیت را بر عهده بگیرند. آن طور که در کتب دینی باستان ما آمده است ارواح انسان در عالم ملکوت تعهد می کنند که به این جهان بیایند و با فساد و شر مبارزه کنند.
فرمانروایی و حکومت در مکتب ایرانی
وی اضافه کرد: موضوع دیگری که خیلی حائز اهمیت می باشد و در مکتب ایرانی شکل گرفته، مساله فرمانروایی و حکومت است. نیاکان ما اعتقاد داشتند که بزرگترین فرمانروای این جهان، اهورامزدا یا خود خداوند است. بر این اساس کسی که می خواهد بر این جهان یا قسمتی از آن حکومت کند باید دارای صفات الهی باشد و از خصوصیاتی مانند دادگری و خردمندی برخوردار باشد. بدین سبب افرادی که به حکومت می رسیدند به اصرار می خواستند نشان دهند که از این خاصیت های الهی برخوردار می باشند. نماد این مساله فره بود که به نحوی از طرف خداوند به آنها عنایت می شد. در تمام نقش برجسته های ساسانی می بینیم که شاه، فره ایزدی را از دست اهورامزدا می گیرد. اندیشه حکمرانی، بعدها در دوره اسلامی خیلی مورد حرمت قرار گرفت و متفکرین این مساله را به عنوان یک اصل حکومت در طول تاریخ مورد توجه قرار دادند همچون خواجه نظام الملک در کتاب «سیاست نامه» به این مساله بسیار پرداخته است.
باور به آفرینش جهان برمبنای خرد
جعفری دهقی عنوان کرد: ایرانیان اعتقاد داشتند که مبنای این جهان، خرد است؛ اسم خداوند، خردمند یکتا است. اهورامزدا یعنی سرور خردمندان یکتا. ایرانیان اعتقاد داشتند آفرینش جهان برمبنای خرد انجام شده است. این اندیشه به اشکالی در دوره هخامنشیان به جهان غرب منتقل می شود. افرادی که به اداره ساتراپ ها می رفتند این اندیشه ها را با خودشان منتقل می کردند. پژوهشگران امروز معتقد هستند اولین برخورد جهان غرب با اندیشه های مکتب ایران در دوره هخامنشیان بوده است. این مساله بار دیگر در دوره ساسانیان و در زمان خسرو انوشیروان اتفاق می افتد. خسرو انوشیروان به فلسفه علاقمند بود و طبق دستور او تمام منابع فلسفی از یونانی و سُریانی به پهلوی ترجمه شد. بر این اساس افرادی برای جمع آوری و انتقال متون فلسفی از طرف ایران مأمور می شوند که برای مثال می توان از بزرگمهر یاد کرد، یا برزویه حکیم که کتاب کلیله و دمنه را از هند به ایران می آورد. در این دوره به علت ضدیت آئین مسیح و عقاید فلسفی، خیلی از فلاسفه مهاجرت می کنند و به دربار خسرو انوشیروان می روند و در حلقه هایی که تشکیل می شده به مباحث فلسفی می پرداختند.
رویارویی غرب با مکتب فکری ایران بعد از ورود اسلام
این استاد دانشگاه افزود: سومین رویارویی غربی ها با مکتب فکری ایرانی در اوایل دوره اسلام روی می دهد. از این دوره به عنوان عصر طلایی اسلام یاد می شود و بزرگانی مثل ابن سینا، ابوریحان، فارابی، غیاث الدین کاشانی و… ظهور می کنند و آثار و رساله های این بزرگان دست مایه تحقیق و دانش غربی ها می شود. در طول تاریخ بارها شاهد این هستیم که فرهنگ و تمدن ایرانی مورد توجه غرب قرار می گیرد. البته متأسفانه در دوره خاصی که مسیحیت به علت مخالفت با ادیان که در نهایت منجر به جنگ های صلیبی می شود، مدتی ایرانیها مورد بی مهری قرار گرفتند. اما بمحض این که عصر روشنگری در غرب شروع شد، باردیگر غربی ها متوجه شرق و خصوصاً سرزمین ایران شدند. مونتسکیو، در اثر بزرگ خودش به شگرفی از بزرگان ایرانی یاد می کند. از همین دوره است که ترجمه آثار ایرانی در غرب شروع می شود. این جریان تا زمان قاجار ادامه دارد و احیانا به علت بی کفایتی امرا و همین طور مشکلات جهانی موجب می شود که ایران بار دیگر به محاق تاریکی فرو رود.
رئیس انجمن ایران شناسی تصریح کرد: ایران شناسی بحث جدیدی نیست. ایران همیشه مورد نظر و توجه جهانیان بوده است. امروز کار ایران شناسی این است که نکات ذکر شده را بشناسد و آنها را به جهانیان معرفی نماید و ایران واقعی را نیز به جوانان کشور خودمان بشناساند. اگر ما به این بحث مهم نپردازیم ممکنست گرفتار یک سری مشکلات اجتماعی و سیاسی شویم. ممکنست جوانان ما گرفتار تبلیغاتی شوند که هدفش نابودی این سرزمین است و این مساله وظیفه بسیار بزرگی بر عهده استادان و متفکرین و دانشجویان این سرزمین می گذارد.
مواجهه غرب با ایرانشناسی از دوره روشنگری شروع شد
محسن بهرام نژاد استاد تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) صحبت هایش را با این سوال شروع کرد: چرا باید در دنیای امروز به ایرانشناسی بپردازیم و ضرورت های این کار چیست؟
وی اضافه کرد: در شکل گسترده تر و بنیادی تر، از دوران رنسانس و مقارن آن در دوره صفویه یک مرحله تازه تری در ایران شناسی شروع شد و تا امروز نیز ادامه پیدا کرده است. در دوران باستان بود که مواجهه غرب با ایران شناسی آغاز شد و در ادامه گرفتار فطرت شد. اما در عصر روشنگری این جریان باردیگر احیا گشت و تا امروز استمرار پیدا کرده و به یک دانش پیچیده در جهان تبدیل گشته است.
شاهنامه، شاهکاری جاودانه
بهرام نژاد در ادامه بیان کرد: اگر بخواهیم با نگاه به جامعه خودمان به این پرسش برسیم که مطالعات ایران شناسی از کجا شروع شد، بدون شک باید به حکیم فردوسی اشاره نماییم. شاهنامه اثری بسیار باارزش و شاهکاری جاودانه است که میراث فرهنگی و تاریخی و تمدنی ایران را از عصر اساطیر در قالب نظم و برمبنای سی سال زحمت این مرد بزرگ، احیا کرد. این مساله می تواند اهتمام سنجیده و تلاش روش مندانه ای برای اولین بار تلقی شود که در اختیار نسل امروز قرار گرفته است.
ایرانشناسی، دانشی کلان نگر و چند وجهی
وی عنوان کرد: به نظر من در رابطه با ایران شناسی به علت تعاریفی که مطرح گردیده است، با یک نوع تناقص و تعارض روبرو می باشیم. گاهی ایران شناسی را با دلالت بر حوزه تاریخ، تمدن، ادبیات، هنر واخلاق ایران مورد مطالعه قرار می دهیم که به نظر من این یک تعریف خاص و ویژه است با محوریت جامعه ایرانی. در نگاه دوم مراد از ایران شناسی، مطالعه فرهنگ و تاریخ و تمدن ایرانی است که در یک جغرافیای وسیع تر اتفاق افتاده و این محیط را تحت تأثیر خودش قرار داده است و جهان شرق و غرب به صورتی متأثر از آن بودند. می توان این ادعا را داشت که ایران شناسی یک رشته و دانش کلان نگر و چند وجهی است؛ ما نمی توانیم آنرا منحصر و محدود به جامعه ایرانی بدانیم.
اهتمام در گسترش دانش ایرانشناسی و ایجاد مرجعیت
بهرام نژاد اذعان کرد: اگر بخواهیم به یکی از ضرورت های این که چرا باید به ایران شناسی توجه کرد اشاره کنم، باید به بحث مرجعیت علمی بپردازم. ما پیش تر به آثار و نظریه هایی در عرصه ایران شناسی توجه داشتیم که در جهان غرب شکل گرفته بود؛ یعنی حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی، این مرجعیت را نتوانسته بود در خودش حفظ کند. اهتمام در گسترش دانش ایران شناسی به مفهوم این است که ما داریم این مرجعیت را ایجاد می نماییم. در جهان غرب، ما با تولیدات بسیار گسترده ای مواجه هستیم که آمیخته ای است از درست و نادرست. همه این ها به مفروضات دیگری تبدیل گشته است که مبنایی برای مطالعه ایران شناسی در بیرون از جامعه اروپا و حتی در جامعه خودمان قرار گرفت است. خیلی از این دیدگاه ها محل تأمل است و درون آنها با نوعی از تناقص مواجه می شویم. اهتمام در بها دادن به مرجعیت علمی در عرصه مطالعات ایران شناسی در جامعه امروز، یک ضرورت است که باید بیشتر به آن توجه گردد.
گسترش قرائت ایرانی در مقابل قرائت های متناقض غیرایرانی
بهرام نژاد اشاره کرد: نکته مهمی که نباید از آن غافل شویم گسترش قرائت ایرانی در مقابل قرائت های متناقض غیرایرانی در جهان ایرانشناسی است. مراد از قرائت، در حقیقت تولید نظریات است. جامع ترین و دقیق ترین وجه یک مطالعه علمی، تولیدات نظری است. بهتر است این سوال را از خودمان داشته باشیم که در بخش مطالعات ایران شناسی تا چه میزان سهم داشته ایم و این مقدار چه میزان اثرگذار بوده است. به نظر من به اندازه کافی در این بخش مؤلف و تولیدکننده نظر و قرائت خاص و مستقل نبودیم. ایجاد بستر برای تربیت تولیدات نظری، به کمک ایجاد مراکز ایران شناسی ممکن می شود. دانشگاه ما باید به این سمت و سو هدایت شود.
این استاد دانشگاه تشریح کرد: نکته دیگر، توجه به معرفت شناسی و یا شناخت شناسی در ایران شناسی است. با وجود همه پیشرفت هایی که در مطالعات ایران شناسی در جهان غرب اتفاق افتاده است، مهم ترین خلأی که می توان در مجموعه این آثار شاهد بود، مباحث نظری یا معرفت شناسی در عرصه ایران شناسی است. می توان گفت هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و اگر هم رخ داده سبب پیشرفت چندانی در این بخش نشده است. وقتی ایران شناسی را به عنوان یک دانش در نظر می گیریم و حالا که دامنه این دانش بسیار گسترده و عمیق شده، به این معنا است که می توان از نظر شناخت شناسی و معرفت شناسی مورد مطالعه قرار گیرد. به نظر من دستاورد معرفت شناسی در عرصه ایرانشناسی اگر بسط پیدا کند می تواند زمینه های قوام سازی علم ایرانشناسی را فراهم آورد. مرزهای دانش آنرا می تواند گسترش دهد و افق های جدیدی را برای ما بوجود آورد.
نادیده گرفتن هویت و تاریخ ایرانی
سید مهدی خطیبی در بخش دیگر این جلسه اظهار داشت: بیش از صد سال است که تلاش می شود هویت، چیستی و کیستی ما زیر سوال برود. من حدود ۵۰ سال پیش فارغ التحصیل شدم. در زمان تحصیلم حتی یک کلمه از تاریخ شهرنشینی ایران به ما آموزش ندادند. با این شرایط بود که ما به این نقطه رسیدیم. در سالهای قبل، هر کسی که آمده تلاش نموده تا ما خودمان را نشناسیم. هرچه جست و جو کردم متوجه شدم چیزی در مورد شهرسازی ایران وجود ندارد. چندین سال است که در پی شناخت هویت خودم هستم.
در خاتمه باقر عادلفر ضمن تاکید بر اهمیت ایران شناسی از تمامی حاضران تشکر و تقدیر کرد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب